باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

21 ماهگیت مبارک شیرینم+اولین جدایی

دخمل نازم بیست و یکمین ماهگردت مبارک.. بارانم از اول تیر شما داری تلاش میکنی که جوجو نخوری..البته از دو هفته قبلش یواش یواش شیرتو کم کردم یعنی از روزی 5 بار رسوندم به 1 بار و از اول تیر روزا اصلا نمیخوری فقط شب 1 بار میخوری اونم تو خواب.. خیلی سخته برامون..احساس میکنم آرامش ندارم وقتی شیر نمیخوری و میدونم که تو هم مث منی..چه حس شیرینی بود وقتی تو بغلم مینشستی و ب چشام زل میزدی و شیر میخوردی..شیرین ترین لحظه مادر و فرزندیه.. تا اینجای راه خوب بود امیدوارم که ادیت نشی..فقط بعضی وقتا میای پیشم میگی مامان ببینم جوجو بو.. میگی بده دستم میگی نازی.بعد هم بای بای میکنی و لباسمو میکشی پایین..وای که دلم کباب میشه اینطوری میکنی..عشق مامان د...
7 تير 1394

20ماهگی و وداع با پوشک

عزیزکم دخترم و به قول خودت بارانم امیدوارم زندگی همیشه به کامت باشه و دلواپس چیزی نباشی.. عروسکم در بدو ورود به 20 ماهگیت منو سورپرایز کردی و جیش و پی پی تو اعلام کردی و من هم کمکت کردم تا کاملا مسلط شی و خدارو شکر باهام همکاری کردی..دوستت داره مامان تا بینهایت.. عاشق اینی که بریم تو اتاقت و باهم بازی کنیم میای پیشم و باشیرین زبونی و با کلی عشوه بهم میگی مامان بیا دست یعنی دستتو بهم بده بریم اتاق من..منم نمیتونم نه بگم وقتایی هم که بابا هست با بابا میری بازی .. به عروسکای دختر میگی نی نی ناز یه بار داشتیم تو اتاقت بازی میکردیم که عروسکت افتاده بود زیر تختت خواستی پایین بیا از تختت پات خورد به نی نی ناز و دردت گرفت رو کردی به ...
7 تير 1394
1